هر چه دلم را خالی میکنم...دوباره پر میشود از تو
چه برکتی دارد این عشقت...
گاهی باید
خود را
برداشت و برد...
من شیفته میزهای کوچک کافه ای هستم
که بهانه نزدیک تر نشستنمان میشود
و من روبروی تو
می توانم تمام شعرهای نگفته دنیا را یکجا بگویم...
دلم بچگی میخواهد
جلوی کدام مغازه پا بکوبم؟...
دلتنگم!
برای کسی که مدتهاست
بی آنکه باشد
هر لحظه با فکرش زندگی کرده ام...