دوست همسایه قلب آدمیست

800 کیلومتر راهو کوبیده اومده تا من وقتی میرم مطب واسه یه جراحی ساده تنها نباشم.کلی پای تلفن اصرار میکنم که نیازی نیست بیای میگه باشه تا من حرص نخورم و نگران شب تا صبح تو جاده بودنش نشم میگه باااشه اما نیم ساعت قبل عمل میرسه و در برابر اخم من فقط لبخند میزنه و شب دوباره این راهو برمیگرده که صبح سر کارش باشه.آخه من به تو چی بگم؟چی میتونم بگم؟


عارفی پرسید: دوست را چون دوستش داری نیازش داری؟ یا چون نیازش داری دوستش داری؟

گفتم: چون دارمش بی نیازم.

نظرات 3 + ارسال نظر
ندا چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:18 ب.ظ http://mydailyhappenings.blogfa.com/

چه دوسته خوبی. منم اینجوریم که وقتی در مقابله یه مهربونیه بیش از اندازه (بیش از حد تصور و توقعم)قرار میگیرم اخم میکنم انگار ناراحت شدم ولی تو دلم عروسیه. چرا؟

راستش دقیق نمیدونم فکر میکنم به این خاطر باشه که چون توان جبرانشو نداریم حس ناراحتی بهمون دست میده.

PS چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:55 ب.ظ http://parvizsadeghi.blogfa.com

سلام
آدم های مهربان به تنها چیزی که فکر نمی کنن جبران خوبیهای اونهاست و این نوع رفتارها برای اونها کاملا طبیعیه

سپاس از حضور روشنتون

سلام
کاملا درسته.ممنون از لطف شما.

محمد طاهری پنج‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 04:36 ب.ظ http://sabablog.persianblog.ir

سلام چقدر شما خوشبختین ... داشتن دوست خوب، ثروت بی نهایته...

حق با شماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد