در عشق تو من توام تو من باش
یک پیرهن است گو دو تن باش
چون جمله یکیست در حقیقت
گو یک تن را دو پیرهن باش
جانا همه آن تو شدم من
من آن توام تو آن من باش
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من! برای غزل شور و حال کو؟
پر می زند دلم به هوای غزل ولی
گیرم هوای پر زدنم هست بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چهار فصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبز سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سوال و حوصله قیل و قال کو؟
خدا از تو محافظت میکند
God pertects you
او زندگی تورا در دستهایش دارد
He hold your life in his hands
خدا نقشه هایی برای تو دارد
God has some plan for you
بعضی کوچک بعضی بزرگ و بعضی خیلی خیلی بزرگ
some small some big and some grand
خدا تو را با نور درخشان یک الماس هدایت میکند
God guides you with a brilliant shining light
خدا مراقب توست در طول صبح ظهر و شب
God watches over you through morning noon and night
خدا دستهایش را برای کمک به تو دراز میکند
God tries hands to help you
تا ببینی یاد بگیری و رشد کنی
see and learn and grow
خدا اعتقاد زیادی به تو دارد
God has much faith in you
هیچ چیز وجود ندارد که تو نتوانی در آن موفق شوی
theres nothing you cant achieve
خدا تو را تشویق میکند
God encourages you
تا تلاش کنی برای فکر کردن و اعتقاد پیدا کنی
to try to think to believe
خدا همیشه تو را دوست خواهد داشت
God will always love you
و امیدوار است تو نیز او را دوست داشته باشی
and he hops youll love him to
خداوند شانه ای به تو میدهد
God lends a shoulder
تا پناهگاه آرام و لطیفی برای تو باشد
To calm support and soothe
خدا منتظر تو خواهد بود
God will wait for you
او در انتها در آنجا خواهد بود
He will be there in the end
خدا به تو خوش آمد خواهد گفت
God will welcome you
زیرا او دوست توست
because he is your friend
من که تسبیح نبودم تو مرا چرخاندی!
مشت بر مهره تنهایی من پیچاندی
مهر دستان تو دنبال دعایی میگشت
بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی
ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی
از همین نغمه تاریک مرا ترساندی
بر لبت نام خدا بود خدا شاهد ماست
بر لبت نام خدا بود مرا رقصاندی
دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی
قلب صدپاره من مهره صددانه نبود
تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی...