ما دوتا...



  باران و چتر و شال و شنل بود و ما دوتا...

  جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دوتا...

  وقتی نگاه من به تو افتاد سرنوشت

  تصدیق گفته های "هگل" بود و ما دوتا...

  روز قرار اول و میز و سکوت و چای

  سنگینی هوای هتل بود و ما دوتا...

  افتاد روی میز ورق های سرنوشت

  فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دوتا...

  کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان

  در کوچه ساز و تمبک و کل بود و ما دوتا...

  تا آفتاب زد همه جا تار شد برام

  دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دوتا...

  از خواب می پریم که این ماجرا فقط

   یک آرزوی مانده به دل بود و ما دوتا...


                                                               " زنده یاد نجمه زارع "


نظرات 3 + ارسال نظر
PS شنبه 17 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:48 ق.ظ http://parvizsadeghi.blogfa.com

روحشون شاد سروده هاشون زیباست

سلام و سپاس از حضور گلتون
روزتون لبریز لبخند

ممنون از شما

PS یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:55 ق.ظ http://parvizsadeghi.blogfa.com

سلام و تشکر از اینکه قدم رنجه کردین

وقتتون به خیر

سلام

ندا دوشنبه 19 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:41 ب.ظ http://mydailyhappenings.blogfa.com/

یک آرزوی مانده به دل بود و ما دوتا
خیلی قشنگ بود.
امیدوارم همه ی آرزوهایه خوبت برآورده بشه و آرزویی به دلت نمونه عزیزم

ممنونم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد